رضا مياندره
برخي از سايت هاي اينترنتي ليست نسبتا کاملي از افراد مطرح در عرصه انتخابات استان گلستان را منتشر کرده اند. البته کانديداهاي ديگري نيز هستند که نامشان در اين ليست ذکر نشده است ورود اين عزيزان به صحنه انتخابات مغتنم بوده و نشانگر تحول کيفي در عرصه انتخابات است بخصوص آنکه چهره هاي نسبتا جوان و تحصيلکرده نيز در ميان آنان به چشم مي خورد.
وبلاگ طبرستان در راستاي رسالت خود مبني بر کالبدشکافي رواني ـ جامعه شناختي پديده هاي سياسي انتخاباتي در استان گلستان در اين يادداشت به دنبال طبقه بندي انگيزه هاي کانديداهاي محترم از حضور در عرصه رقابت ها است گرچه معتقدم بسياري از کانديداها بخاطر يک احساس مقدس يعني خدمت وارد گود شده اند و مباد آنروزي که غير از اين فکر کنيم. بطور کلي چند نوع انگيزه را مي توان در اين رابطه تشخيص داد:
ـ انگيزه هاي رواني و شخصيتي :
برخي از کانديدا ها به دلايل شخصي و رواني وارد عرصه انتخابات مي شوند. اين دسته هميشه احساس مي کنند که جامعه حق شان را بناحق به آنها نداده است و بايد در جائي بهتر از اين باشند اين حق به صاحب حق (يعني خودشان) برگردانده شود. برخي ديگر براي ارضاء غريزه شهرت طلبي و اينکه مشهور شوند و انگشت اشاره به سمت آنها برود وارد انتخابات شده اند. البته اين عده قليل هستند.
ـ انگيزه هاي سياسي شخصي :
منظور از انگيزه هاي سياسي انگيزه هايي از جنس سياست و جايگاه سياسي است. برخي از کانديدا ها صرفا بخاطر اينکه يک تائيديه اي از شوراي نگهبان دريافت کنند تا آن را در جاي ديگر خرج کننندـ وارد گود رقابت مي شوند. اين دسته ممکن است حتي در گرماي انتخابات نيز انصراف خود را از رقابتها اعلام کنند اما حد اقل مي توانند آن را در جاي ديگر بخرجند. برخي ديگر نيز مي خواهند با حضور در رقابت و کسب الي هزار راي راه خود را براي کسب پست هاي بالاتر هموار کنند.
ـ انگيزه هاي حزبي :
برخي ديگر به واسطه تشويق هم حزبي هاي خود براي رونق بخشيدن به حزب خود وارد اين عرصه مي شوند. البته اين دسته ممکن است اول کانديدا شوند و بعدا بدنبال کسب حمايت احزاب سياسي بروند و آنها را در عمل انجام شده قرار دهند. همچنين با توجه به اينکه بسياري احساس مي کنند که رقباي آنها در فيلترينگ شوراي نگهبان گير مي کنند ممکن است به اميد رد صلاحيت ديگران ـ خود را بعنوان آپشن چهارم و پنجم در ميان احزاب جا بيندازند.
ـ انگيزه هاي قومي :
برخي نيز از سوي اقوام و همشهريان و همزبانان تشويق مي شوند که پا در اين عرصه بگذارند. آنها با مقايسه محل سکونت يا شهر خود با ديگر شهرهاي همجوار احساس غبن مي کنند و تصور مي‌کنند درصورت حضور آنها اولا مقامات استان يک نيم نگاهي به منطقه آنها مي اندازند و ثانيا توسعه در آن مناطق جدي تر گرفته مي شود. مخصوصا اينکه توسعه رابطه مستقيمي با قدرت سياسي نيز دارد.
ـ احساس تکليف :
اين احساس تکليف نيز ترجيع بند کلام اکثر کانديداها است. آنها احساس تکليف مي کنند که در اين عرصه شرکت کنند. زيرا مکلف به انجام کار هستند ونه نتيجه . خدمت به بندگان خدا و حضور در ميادين خطر هميشه به انها واگذار شده است.
ـ پيشبرد پروژه مردم سالاري:
برخي سياسيون نيز تنها با هدف آنچه که امروز بيشتر از همه به آن پرداخته مي شود وآن گرم شدن تنور انتخاباتي است به ميدان رقابت وارد مي شوند. مضافا اينکه برخي ديگر احساس مي کنند پروژه مردم سالاري و پديده هاي مدرن سياسي مانند انتخابات نيازمند کار بيشتر و تلاش بيشتر و جانفشاني بيشتر است و بهمين دليل خود را موظف مي دانند در شرايط فعلي وظيفه خود را در قبال اين پديده هاي نوپا انجام دهند.